سلام
- من تقریباً یک سال و نیم پیش با دختر یکی از دوستان قدیمی خانوادگی عقد کردم اما بعد از مدتی او حاضر به زندگی زیر یک سقب با من نشد و به این دلیل من با شکایت عدم تمکین از او، که از یکی از دوستانم شنیده بودم، توانستم حکم الزام به تمکین بگیرم ولی همسرم بعد از صدور اجراییه حکم و حتی با حضور در کلانتری باز هم حاظر به زندگی مشترک و گرفتن عروسی نشد و کتبا در همان کلانتری اعلام کرد که حاظر به تمکین نیست! به همین دلیل ناشزه اعلام شد و من از پرداخت نفقه به او راحت شدم. البته اون تا یه مدتی باکره موند ولی تمکین خاص انجام گرفت که البته کلمه تمکین خاص رو من بعداً فهمیدم که اسم حقوقیشه و اسم عامیانش نزدیکیه
به هر حال الان دیگه باکره نیست . اونم رفت شکایت کرد و من محکوم به پرداخت مهریه به صورت اقساط شدم و در حال حاظر تمام و کمال و بدون تأخیر در حال پرداخت ماهیانه هستم. باز هم دست بر نداشت و دوبار دادخواست عسر و حرج به دادگاه داد و خدا رو شکر هر دوتاش رد شد و نتونست حکم بگیره. حالا من تا وقتی که ضرر هایی رو که بهم زده و خرج و مخارجی رو که براش کردم رو ازش نگیرم حاظر به طلاق دادنش نیستم.من به فکر ازدواج مجدد هستم و حاظرم تا آخر مهریشو بدم و تو همین وضع نگهش دارم اما طلاقش نمیدم .
حالا سوالم اینه که با توجه به چبزایی که تعریف کردم و اتفاق افتاده اگه من بخوام ازدواج مجدد بکنم اون میتونه بره شکایت کنه و طلاق بگیره ؟
پاسخ :